سلام.
از دیشب بخوام شروع کنم، دو ساعت از خوابم گذشته بود که با معده درد شدید بیدار شدم و تا رفتم دوباره بخوابم ساعت 2:30 بود. ساعت 5 مثل همیشه بیدار شدم و فکر کردم خوب شده معدم ولی یک ساعت بعد از بیدار شدنم خییلی بیشتر شد دردش.ساعت 8 بود که دوباره خوابیدم تا 10 و وقتی بیدار شدم خداروشکر خوب شده بودم کامل.
مامانم فردا شب گفته خالم و مامان بزرگم بیان خونمون تا برام تولد بگیرن، واقعیتش زیاد حوصله تولد ندارم و ترجیح داده بودم امسال نه با دوستام نه با خانواده تولد نداشته باشم ولی خب ناراحت هم نیستم.
4 روزه که دوستم بهم پیام داده و گفته بود که میخواد بهم زنگ بزنه منم گفته بودم شب بهت میگم و 4 روز از اون شب گذشته و هنوز وقت نکردم بهش زنگ بزنم :))) خیلی عذاب وجدان دارم ولی یکم به خودمم حق میدم چون یا کلاسم یا دارم درس میخونم و میدونم زنگ زدن به او بیشتر از نیم ساعت طول میکشه. ولی قول دادم فردا بهش زنگ بزنم.
چون امروز زیاد خوابیدم (با اینکه هنوزم خوابم میاد) شب باید بیشتر بیدار بمونم و کارام رو تموم کنم.
تاریخ : چهارشنبه 01/1/24 | 12:0 صبح | نویسنده : pariya | نظر
.: Weblog Themes By Pichak :.