سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سلام.
دیشب اولین شب از امسال بود که مهمون دعای جوشن کبیر بودیم.
دیشب یه فرقی با باقی سال ها داشت، اونم این که فکرم خیلی درگیر بود، سردرد شدید داشتم و وقتی چند دقیقه قبلش مامانم دوباره حرف های ظهر رو تکرار کرد، ناراحت هم بودم...
ساعت 12 خوابیدم.تا صبح چند باری از خواب بیدار شدم و با نور ماهی که رو به روم بود دوباره خوابیدم. 
ساعت 5 بیدار شدم، ماه هنوز رو به روم بود و می‌درخشید، انگار دیشب مراقبم بود. :) 
برای همه دعا کردم، برای منم دعا کنین♥




تاریخ : پنج شنبه 01/2/1 | 8:25 صبح | نویسنده : pariya | نظر


  • paper | رپورتاژاگهی | شکارچی نرم افزار
  • بک لینک دائمی | قیمت رپورتاژ آگهی