امروز حالم بدتر از دیروزه و علاوه بر بدن درد شدید معده درد شدید هم دارم،به خاطر قرص هایی که میخورم همیشه خوابم میاد به خاطر بدن درد و سردردم نمیتونم مدت زیاد درس بخونم.
وقتی خوابیده بودم مامانم اومد با عصبانیت بیدارم کرد و گفت پاشو دیگه چقدر میخوابی و جمعه قراره دوباره گریه کنی!!!! دوباره این جمله مسخره رو تکرار کرد ولی با این تفاوت که دفعه پیش مریض نبودم و این دفعه با این که میبینه حالم بده بازم گفت...
کاش یکم فقط یکم درک میشدم تو این خونه،کاش یکم حالمو میفهمیدن همین.
جالب تر از همه اینه که خودشم دو سه روز پیش مثل من مریض بود، ولی فکر کنم یادش رفته که 20 ساعت از 24 ساعتو خواب بود...
نمیدونم آزمون جمعه رو میتونم شرکت کنم یا نه ولی دوست ندارم راجش حرف بزنم الان اصلا.
کاش یکی بود که حتی نگران حالم بود ،کاش همه چی جور دیگه ای بود.
تاریخ : یکشنبه 00/9/14 | 6:36 عصر | نویسنده : pariya | نظر
.: Weblog Themes By Pichak :.