این روز ها بیشتر از همه چیز نیاز به نوشتن دارم،اما وقتی قصد به نوشتن میکنم کلمه ای تو مغزم برای بیان نیست.
میدونم این بیان نکردن شرایط رو سخت تر میکنه ولی انگار دست من نیست.دوست ندارم توی افکارم غرق بشم و ندونم برای بیرون اومدن از اون منجلاب باید دست کیو بگیرم،حتی الان که دارم مینویسم نمیتونم همه چی رو تعریف کنم،نمیتونم همه چی رو از مغزم خارج کنم.
حس میکنم مثل تار و پود یک لباس قدیمی شدم و هر روز به جدا شدن نزدیک تر میشم.
امیدوارم بتونم حرف بزنم تو همین روزا،از حرف نزدن خستم.
تاریخ : شنبه 01/2/17 | 8:18 صبح | نویسنده : pariya | نظر
.: Weblog Themes By Pichak :.