یا باید توی شرایط الان باشم یا باید بنویسم.

چند دقیقه پیش یه چیزی مثل پنیک اتک رو پشت سر گذاشتم.چون رفتم توی سایت کلاسینو تا یکی از جزوه هام رو بگیرم و دیدم 54 روز مونده تا کنکور.

ضربان قلبم به شدت رفت بالا و حس میکردم داره از سینم در میاد...

این روزا اصلا شرایط نرمالی ندارم،دائم در حال مقایسه کردن خودم با بقیم و همیشه به این نتیجه میرسم که چرا این بوده سرنوشت من؟!

همین الانم ضربان قلبم خیلی بالاست و نفس کشیدن برام سخته،نباید توی این موقیعت گریه کنم و فکر کنم دارم شرایط رو از چیزی که هست بدتر میکنم.نمیدونم باید راجب این شرایط با خانوادم حرف بزنم یا نه،نمیتونم تشخیص بدم چه کاری درسته و چه کاری غلط.

تقدیر من این بود؟ این بود که الان اینجا نشسته باشم و دستگاه فشار کنارم باشه تا حواسم باشه ضربان قلبم بالای 200 نباشه؟ تقدیر من این بود که اینجا بشینم و آروم گریه کنم تا کسی نگران نشه؟نمیدونم،تقدیرم هرچیزی که هست ازش بیزارم و نمیخوامش،کی گفته تقدیر به دست خود آدمه؟ مگه دست من بود که تو این موقعیت باشم،مگه من خواستم که توی این موقیعت باشم؟؟

ببخشید ولی من دارم همه چیزمو میبازم،خوشحالیم رو،صبرم رو،مقاومتم رو،زندگیم رو.

دست به دامن کی بشم؟خدا؟ خدا مگه منو میبینه؟ نمیدونم.

تنها چیزی که میدونم اینه که نمیخوام دیگه این شرایط رو.نمیخوامش.




تاریخ : شنبه 01/2/17 | 2:38 عصر | نویسنده : pariya | نظر


  • paper | رپورتاژاگهی | شکارچی نرم افزار
  • بک لینک دائمی | قیمت رپورتاژ آگهی