سلام.
راستش چیزی برای تعریف کردن ندارم،اما چون از صبح میل به حرف زدن زیادی دارم و گوشی برای شنیدن حرف هام ندارم،پس میام اینجا.
این روزا همه چی با گذشته فرق داره،نه تنها استرس من بلکه استرس بقیه هم بیشتر شده،بقیه هم دائم تو فکر کنکور من هستن و راجبش حرف میزنن.نمیدونم شرایط خوبیه یا نه،چون تمایل زیادی ندارم در حین صحبت با دیگران دوباره یاد کنکور بیوفتم چون دقایق کمی هستن که من میتونم فراموش کنم این اوضاع نابسامان رو.
چند وقتی هست که از گوشی قدیمی ای استفاده میکنم و اعتراف میکنم این گوشی رو بیشتر از گوشی اصلی خودم دوست دارم.
توی بیشتر ساعات روز یک دستم مداد و دست دیگم لیوان قهوست.گاهی کنار پنجره دستم رو زیر چونم گذاشتم و به تکاپوی مردم نگاه میکنم.گاهی به خودم میام و میبینم چند دقیقه به یه نقطه خیره بودم و داشتم فکر میکردم.
درکل اتفاق هیجان انگیزی در زندگی من رخ نمیده،هرچند من هم علاقه ای به رخ دادنش ندارم و ترجیح میدم توی روز های نرمال و به اصطلاح کسالت بار بمونم.
اگه داشتین با خدا حرف میزدین یاد منم باشین،اگه مشهد زندگی میکنین و از من به امام رضا نزدیک ترین،سلام منو به امام رضا برسونین و بگین هر روز بیشتر دلتنگش میشم.
مراقب خودتون باشید.فعلا
تاریخ : شنبه 01/2/24 | 5:19 عصر | نویسنده : pariya | نظر
.: Weblog Themes By Pichak :.