سلام.اومدم عجیب ترین حرف هایی که میتونستم بزنم رو بگم:)
امروز هم مثل همیشه ساعت 5 بیدار شدم،تا ساعت 5:20 دقیقه میلی به بلند شدن از سر جام و رها کردن پتوی گرم نداشتم،به هر سختی ای بود بلند شدم و شروع کردم به درس خوندن،ساعت 6:30 یه سر به تلگرام زدم و به طور اتفاقی با یه چنلی آشنا شدم که ادمینش مدال المپیاد داشت و رتبه 200 کشور کنکور تجربی بود،طبق عادتم وقتی میبینم ادمین چنلی دانشجو دندون یا پزشکی یا دارو هستش کلمه کنکور رو سرچ میکنم تا از تجربه هاشون استفاده کنم،این بار هم همین کارو کردم و بووم.
جهانم عوض شد،بیست و پنج دقیقه غرق خوندن شدم(هیچوقت اینقدر زیاد توی فضای مجازی نمیچرخم)حرفاش دید من رو نه تنها نسبت به کنکور،بلکه نسبت به زندگیم عوض کرد،و من،منه 19 ساله که یک سال پشت کنکور موندم،ذره ای از این تصمیمم ناراحت یا پشیمون نیستم و امروز فهمیدم اگه امسال به چیزی که میخواستم نرسیدم هیچ اشکالی نداره،هیچ چیز قرار نیست تیره و تار بشه،امروز فهمیدم اگه یه روز دندونپزشک نشدم قرار نیست آسمون به زمین بیاد.
امروز به خودم افتخار کردم،افتخار کردم که برای چیزی که میخواستم جنگیدم،با همه سختی هایی که امسال 10 برابر شده بودن پاش ایستادم، ولی اگه بهش نرسیدم قرار نیست ناراحت بشم،برنامه زندگیم رو عوض میکنم،اولویت هام رو عوض میکنم و یقین دارم موفقیت فقط به رشته ای که تحصیل میکنیم نیست.
جالب اینه که اینقدر اتفاقی با اون چنل مواجه شدم که الان هرچقدر فکر میکنم یادم نمیاد که چی شد من این چنل رو دیدم:))
و من امروز با همه غمی که دارم،خوشحالم.خوشحالم که تونستم به این نقطه از زندگیم برسم.
تاریخ : یکشنبه 101/3/15 | 8:51 صبح | نویسنده : pariya | نظر
.: Weblog Themes By Pichak :.