♦سلام عزیزانم♦
امروز صبح رفتم کتابخونه و وقتی رسیدم اونجا یه چیز مسخره تو ذهنم اومد که گفتم میخوام از این به بعد اولین نفر باشم که وارد کتابخونه میشه،نمیدونم این از کجا و چرا اومد ولی برنامه همین شد.
بکوب درس خوندم و حدود ساعت 2:30 اومدم خونه و ناهار خوردم و استراحت کردم.
الانم دارم میرم که دو سه ساعتی ریاضی بخونم و عقب افتادگی هامو جبران کنم و خیالم راحت شه.
امروز حالم خوبه خیلی و انگیزه و انرژی زیادی دارم برای ادامه روزم.
تاریخ : چهارشنبه 00/10/29 | 4:25 عصر | نویسنده : pariya | نظر
.: Weblog Themes By Pichak :.