سلام.

امروز صبح ساعت 5:30 بیدار شدم و رفتیم باشگاه،بعدشم میخواستیم بریم قهوه بخوریم که متاسفانه مغازشو باز نکرد و ماهم به شیر قهوه راضی شدیم.

اومدم خونه و خوابیدم:))) میدونم میدونم که نباید اینجوری میکردم ولی از 10 تا 12 خوابیدم . اولش احساس عذاب وجدان زیادی داشتم ولی خب به خودم گفتم اشکال نداره اصلا و دوباره شروع کردم درس خوندن تا الان.


خیلی وقته میخواستم بهتون بگم که چقدرررر دلم برای مشهد تنگ شده،چقدر دلم برای حرم تنگ شده،حدود 5 6 سالی میشه که نرفتم و این روزا واقعا دلم حرم رو میخواد . چند شب پیش یه ویدیو تو یوتیوب دیدم که یکی رفته بود مشهد و فیلم گرفته بود از همه جا و با دیدنش خیییلییی گریه کردم اصلا بی اختیار اشک میریختم،فقط کاش میتونستم حتی یک روزه برم مشهد و برگردم کلشم تو حرم باشم،کاش میشد....

 




تاریخ : پنج شنبه 00/10/30 | 8:54 عصر | نویسنده : pariya | نظر


  • paper | رپورتاژاگهی | شکارچی نرم افزار
  • بک لینک دائمی | قیمت رپورتاژ آگهی