سلام.
رسیدم تهران، حدود یک ساعت بعد از رسیدن به شدت عصبی شدم چون مامانم یادش رفته کاپشنمو بیاره و منم لباس گرم دیگه ندارم، خودش گفت بذار کنار چمدون من برمی‌دارم ولی یادش رفت!!
خیلی عصبانی شدم و خودمو کنترل کردم که حرفی نزنم ولی نزدیک بود گریم بگیره.
تا شبم کلاس دارم پس باید خونه بمونم و بقیه میرن بیرون. نمیدونم اصلا اومدنم برای چی بود! 




تاریخ : دوشنبه 00/11/11 | 4:13 عصر | نویسنده : pariya | نظر


  • paper | رپورتاژاگهی | شکارچی نرم افزار
  • بک لینک دائمی | قیمت رپورتاژ آگهی