امروز یکم یر تراز بقیه روز ها بیدار شدم،اونم به خاطر بدن دردم بود.ولی از صبح که بیدار شدم اصلا یه مدل خاصی ام، انگار که حوصله چیزی رو ندارم و همین باعث شد تا الان اصلا درس نخونم.
ساعت 3 یه کلاس دارم و تقریبا تا 5 طول میکشه،تصمیم گرفتم امروزم رو هدر ندم کامل و درسای عمومی بخونم.
راستی امروز موهامم چتری کوتاه کردم،اولین بارمه و دوسش دارم ،حس میکنم این تغییر لازم بود برام ولی دقیقا چند دقیقه بعد از این که موهامو کوتاه کردم و حالم خوب شد مامانم و خواهرم دعواشون شد و دوباره برگشتم به همون حس مسخره،واقعا نمیدونم چرا دعوای اونا بیشتر از این که رو خودشون تاثیر بذاره داره روی من اثر میکنه.
دیروز قرصمو نخوردم و دوباره دیشب کابوس دیدم،امروز صبح اولین کاری که کردم این بود که قرص خوردم چون دیگه نمیخوام اون کابوسا رو تجربه کنم.
امیدوارم بقیه روزم رو هدر ندم...
تاریخ : پنج شنبه 00/9/11 | 2:26 عصر | نویسنده : pariya | نظر
.: Weblog Themes By Pichak :.