سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سلام.تبسم

امروز روز معمولی ای بود،صبح رفتم کتابخونه،با وجود قهوه خوردنم ولی خیلی خوابم میومد و به سختی خودمو تا ساعت 2 کشوندم.ظهر کمی خوابیدم. چند روزی میشه که خوابام شروع شده و نتونستم خوب بخوابم مثل روز های گذشته.... شاید دلیلی که امروز هم زیاد خوابم میومد این باشه که دیشب نتونستم خوب بخوابم.

بعد از ظهر کلاس داشتم و بعد کلاسم هم به ادامه درس خوندنم رسیدم.

یکم بی حوصله و کم انرژی بودم امروز ، برای همین زیاد با کسی حرف نزدم و بیشتر توی خودم بودم.خانوادم تو این جور مواقع میان و باهام از درس حرف میزنن ولی حرف زدن از درس بیشتر میره روی اعصابم تا بخواد بهم انرژی بده و بهتر کنه داستانو،ولی خب من چیزی نمیگم بهشون و سعی میکنم زودتر صحبت رو تموم کنم و بیام تو اتاق و خودمو مشغول درس کنم.

همین! امروز هم به سادگی گذشت،خداروشکر




تاریخ : شنبه 00/11/23 | 11:25 عصر | نویسنده : pariya | نظر

نمیتونم دیگه مقاوت کنم دربرابر چیزایی که الان میخوام بگم،خیلی سعی کردم حرف نزنم راجبشون ولی الان دیگه نمیشه.

میدونین حس میکنم نمیتونم،حس میکنم امسال هم هیچی نمیشه، حس میکنم دارم تلاش الکی میکنم و انگار دارم فقط خودمو قانع میکنم تا بتونم حالمو به طور مقطعی خوب کنم.

چرا اینقدر همه چی مسخرس چرا هرجا میرم میخورم به بن بست چرا نمیتونم شرایط رو عوض کنم.خستم خیلی بیشتر از چیزی که فکرشو بکنین،روزی 10 12 ساعت درس خوندن و امید داشتن به این که قراره یه اتفاق خوب بیوفته ولی چی میشه تهش؟!هیچی...

دوست دارم چند روز هیچ کاری نکنم ولی وجدانم اجازه این کارو بهم نمیده.

کاش الان اینجا نبودم،کاش الان اینجا نبودم.




تاریخ : جمعه 00/11/22 | 7:38 عصر | نویسنده : pariya | نظر

سلام

دیروز آزمون داشتم،یه درسایی رو نرسیده بودم که بخونم ،یه درسایی رو کم خونده بودم،یه درسایی رو خیلی خوب، و نتیجه ای که گرفتم این بود که درسی که میگفتم 100 میزنم رو زدم 47 درصد و درسی که زیاد براش برنامه بالایی نداشتم رو زدم 70.....

مثل همیشه حالم گرفته شد ولی چون قول داده بودم نتیجه آزمون ها برام مهم نباشه ،به روی خودم نیاوردم و هیچی نگفتم.

اون دوستم بود که دندونپزشکی میخوند،دیروز باهم رفتیم بیرون بعد از دو ماه و خورده ای،از دانشگاهش خیلی گفت و من همه اون وقت ها پیش خودم کاش هایی رو تکرار میکردم که این چند وقت سعی کرده بودم بهشون فکر نکنم.

دیشب با این که صبح زود بیدار شده بودم و نخوابیده بودم ، خیلی دیر خوابم برد و ساعت حدود 3 شده بود.امروزم باید برنامه بنویسم و آزمونم رو تحلیل کنم.

همین.




تاریخ : جمعه 00/11/22 | 11:17 صبح | نویسنده : pariya | نظر

سلام. 
چیزی ندارم بگم ، دارما خیلی دارم ولی انگار این بار نمیخوام حرف بزنم، شاید دوباره دارم ازشون فرار میکنم.

 




تاریخ : پنج شنبه 00/11/21 | 10:16 عصر | نویسنده : pariya | نظر

سلام. 
دیشب ساعت 3 خوابیدم و صبح ساعت 6:30 بیدار شدم، رفتیم با دوستم صبحانه خوردیم و حرف زدیم، بعدش هم رفتم کتابخونه و تا 2:30 اونجا بودم. بعدشم کلاس داشتم و بعد کلاسم درس خوندم، الان واقعا خستم و سرم درد میکنه، زودتر میخوام بخوابم که صبح زودتر هم بیدار شم.
راستی اون دوستم که قرار بود بهش زنگ بزنم، امروز کلی حرف زدم باهاش و پای حرفاش نشستم، معذرت خواهی هم کردم بابت این که دیروز نتونستم حرف بزنم باهاش.

 




تاریخ : دوشنبه 00/11/18 | 10:3 عصر | نویسنده : pariya | نظر


  • paper | رپورتاژاگهی | شکارچی نرم افزار
  • بک لینک دائمی | قیمت رپورتاژ آگهی